نظریه ی اسکروتون*

حق این است که بگوییم زیبایی شناسی معماری، به منزله ی حوزه ای مجزا در فلسفه ی تحلیلی هنر، با انتشار زیبایی شناسی معماری اسکروتون در 1979 متولد شد. در این کتاب، نخستین بار یکی از فیلسوفان –اسکروتون- به موضوعاتی پرداخته که پیشتر در نظریه ی معماری مطرح شده بوده و موضعی اتخاذ کرده که بر مبنای فلسفه ی ذهن و کنش و نظریه ی معنا استوار شده است- منابعی که در دسترس غیر فیلسوفان نیست. از این گذشته، این کتاب موکدا به شرایط درک و فهم ما از معماری توجه دارد. بنا بر این مسایلی چون شیوه های ساخت بهینه ی بنا، که عمدتا از نظریه های معماری ماخوذ از نوشته های معماران فعال بهره می برند، به حاشیه رانده شده است. نقطه ی قوت کتاب اسکروتون تلقی ویتگنشتاینی او از ذهن و نظریه ی تجربه است.

ویژگی دیگر این نظریه نوعی تلقی سیاسی از جامعه به منزله ی خصیصه ی بارز هویت فرد است-تلقی ای که از ویتگنشتاین و هگل وام گرفته شده است. وجوه اشتراک این تلق با اجتماع گرایی -نوعی فلسفه ی سیاسی که برای مقابله با لیبرالیسم مدرن پی ریزی شده- بسیار است.

به این ترتیب، زیبایی شناسی معاری اسکروتون دو جنبه دارد. مثبت ترین کارهای او عبارتند از ارایه ی نظریه ای درباره ی تجربه و داوری آثار معماری و نیز تبیین عمق و انعطافپذیری تجربه ی زیبایی شناختی که از درک آثار معماری حاصل می شود. پس فلسفه ی سیاسی او همراه با تلقی وی از هویت فرد، هنگامی که با این تعبیر از زیبایی شناسی جمع شود، دفاع از کلاسیسیسم است. با این که تمایز میان این دو جریان در تفکر او آسان نیست -در واقع وی معتقد است باید هر یک در کنار دیگری شکل بگیرد- بخش عمده ای از جریان نخست را می توان بازشناخت و به شکلی گسترده تر از آنچه ممکن است در بادی امر موضع گیریِ محافظه کارانه نشان دهد در مورد معماری به کار بست. به علاوه، حتی اگر این دو جریان را مستقل از هم بدانیم، باز می توان از تعهدات اجتماع گرایانه ی او در دفاع از انواع معماری که هیچ تعلق خاطری به آنها ندارد استفاده کرد.

 

*دانشنامه ی زیبایی شناسی

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم گلی سه‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:41

آفرین ادامه بدین آقای مهندس!!

ممنونم که به من سز می زنید
بیشتر ممنون میشم که نظرهای کاربردی شما رو بدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد