تهران، شهری که بود، چیزی که شد !

می توانید تصور کنید چهره ی کنونی  کلان شهر تهران با آنچه که برنامه ریزان درابتدا طرح ریخته بودند تا چه اندازه بی گانه است؟

این شهر کثیف و آلوده و افسارگسیخته در آغاز بنا بود که شهری با فضاهای سبز بسیار باشد و اگر برنامه ی طراحی شده ی آن اجرا می شد باید امروز شاهد تهرانی بودیم که کشیدگی آن در راستای غربی- شرقی باشد حال آنکه بر خلاف این جهت گیری تهران در راستای شمال-جنوب گسترده شده است.

برای تعیین محل ایجاد شهر ها و نحوه ی ساخت و ساز های آن و چگونگی گسترشش اصولی بر قرار است مانند جهت وزش بادهای غالب و بادهای مطلوب و نامطلوب، شرایط اقلیمی منطقه، مسایل زمین شناختی و پاره ای دیگر مواردی که بی توجهی به هریک از آنها در آینده می تواند سبب بروز مشکلات بسیار ناخوشایند و خطرناکی برای شهر و ساکنین آن شود.

در مورد تهران که حال از آن به کلان شهر اسم برده می شود بسیاری از این اصول مورد غفلت واقع شده است. در اینجا چند نمونه از این بی توجهی ها را بررسی خواهیم کرد.

برای همه ی ما آلودگی هوای تهران تبدیل به موضوعی عادی شده که با تهران عجین است و یافتن  راهی برای خلاصی از آن ناممکن به نظر می رسد، اما اگر در زمان گسترش شهر به وضعیت توپوگرافی و اقلیمی محل توجه می شد و کار کارشناسانه صورت می گرفت به سادگی به این موضوع پی می بردیم که جهت وزش بادهای غالب در تهران از غرب به شرق است و در شرق هم دارای سلسله بلندی ها و کوه هایی هستیم که مانند سدی در راه این جریان قرار گرفته اند و مانع خروج آنها می شوند و حالا اگر بیایم کارخانه ها و واحد های صنعتی را در غرب شهر جای دهیم، که اینچنین هم کرده ایم،  تمام آلودگی های این کارخانه ها و واحد های صنعتی با جریان باد به داخل شهر کشیده می شود و همراه آلودگی های تولید شده توسط خودروها و سایر عوامل آلوده کننده شهری به سمت شرق رانده شده  و در آنجا به بن بست رسیده و در نتیجه راهی برای خروج از شهر نمی یابد و باعث بروز شرایط بسیار نامطلوب و شاید خطرناک در شهر می شود.

در این مورد به سادگی و با توجه به آنچه که در مورد شرایط تهران گفته شد با جلوگیری از ایجاد کارخانه ها و واحدهای صنعتی در مسیر وزش بادهای غالب و قرار دادن آنها در خارج از محدوده ی شهر می توانستیم کمک شایانی یه کاهش آلودگی هوای تهران کرده باشیم.

در مورد دیگر، گسترش ناصواب شهر در راستای شمال-جنوب است که علاوه بر اینکه سبب ساخت و سازهای فراوان بر روی گسل های شمال تهران شده موجب تجاوز به حریم بلندی های البرز و حدود کوهستان به منظور گسترش شهر شده است.

کار شکنی ها در تهران و بی برنامگی ها در آن بسیار گسترده تر از آن است که بتوان در یک مقاله به آن اشاره کرد و شاهد این بی سامانی ها، گرفتاری هایی است که شهروندان تهرانی هر روز با آن دست به گریبان اند بی آنکه خود بدانند به راستی مشکل در کجاست. اگر بخواهم مثالی قابل لمس زده باشیم می توانیم به شما پیشنهاد کنیم که به احساس خود در هنگامی که از محلی سرسبز عبور می کنید رجوع کنید و احساس خود را با زمانی که در خیابانی مثل انقلاب یا بازار تهران در گذر هستید مقایسه کنید. خواهید دید که گاهی بی آنکه خود متوجه تاثیر فراوان عوامل موجود در اطراف شوید تا چه اندازه آنها در شما و روحیات شما تاثیر گزارند.

 بسیار اند عوامل ریز و درشتی که مانند  درختان حاشیه خیابان ولیعصر بر حال و هوای شهر و شهروندانش تاثیر گذارند و به کار گیری و شناخت آن مستلزم مطالعه در امور شهری و بهره گیری از نیروهایی است که تخصص آن ها در زمینه شهرسازی است و در این باب  کسب دانش کرده اند.

برای مثالی دیگر به منطقه ی یوسف آباد اشاره می کنم. این منطقه قرار بود در ابتدا به گونه ای ساخت و ساز شود که دارای پیاده رو هایی وسیع و دارای فضای سبز زیاد باشد و در واقع چیزی مانند باغ محله ای سرسبز باشد. برای این منظور جلوی همه ی خانه ها فضای سبز وسیعی پیش بینی شده بود که با اتفاقات و درگیری هایی که در همان دوران پیش آمد عده ای مانع از اجرای طرح شده و آن فضاها را اشغال کرده و اقدام به ساخت و ساز در آن کردند.

امروز اگر در یوسف آباد قدم بزنید ته مایه هایی از آنچه که قرار بود در این منطقه اجرا شود را در بعضی بخش های آن خواهید دید.

بد نیست اشاره ی کوچکی هم به منطقه ی نارمک تهران داشته باشیم و از آن به عنوان تنها منطقه ای در تهران که مطابق نقشه قبلی و با رعایت پاره ای اصول شهرسازی شکل یافته نام ببریم. بافت منظم و از پیش حساب شده و خیابان بندی ها و فضاهای سبز مناسب  و آب نما های کافی از ویژگی های نارمک است.

 

متاسفانه این شهر بسیار مورد بی مهری و کم لطفی قرار گرفته و در مورد آن برنامه ای منسجم و اصولی که راهگشای مشکلات شهر در دراز مدت باشد اندیشیده نشده است و مدیران آن با برخورد های سلیقه ای و غیر کارشناسانه به جای آنکه گرهی از مشکلات زیاد آن باز کنند خود در جهت نابودی آن قدم بر می دارند. این روزها شاهد تخریب فضای سبز  خیابان آزادی و ریشه کنی درختان تنومند آن هستیم. آیا مسوولان شهری هیچ اندیشیده اند عاقبت کار را؟ شهری سیاه و دود آلود که شهروندانش از حداقل سرانه های محیط های فرهنگی و فضای سبز محروم اند و تا چشم کار می کند آهن است و آسفالت و دود و سیاهی. و آیا اندیشیده اند که انسان هایی که در چنین فضایی زندگی می کنند تا چه اندازه در خطر انواع بیماری های جسمی و روحی قرار دارند؟

 

صحبت در مورد تهران نیاز زمان زیاد و حوصله ی فراوان است. امیدوارم در آینده باز هم بتوانم از تهران با هم صحبت کنیم.